پيام دوستان
*زهرا.م
97/2/25
1 فرد دیگر
13 فرد دیگر
+
[تلگرام]
بسم رب الزهرا. در آسمان، در ميان ابر...از پنجره اي کوچک، قطره اي بود که آرام باريد... عکس : آسمان امام رئوف .شهريور 96
شهيد هادي
96/12/26
12 فرد دیگر
23 فرد دیگر
+
بسم رب الزهرا
عجيب دلم سراغ هواي حرم را گرفت و بعد، عنايتي شد و رسيدم و چشم به گنبد انداختم ولي، بغض گره خورده ام بجاي شکستن نفسم را بند آورده بود...
کمي نزديک شدم رسيدم به ضريح
بغض شکست
سر به پايين افتاد
و بعد...
در هياهوي خلوت خودم دست کوچک يک ساله اي دستم را گرفت...
دو دستش را گرفتم، خاطره ها تکرار شد...
خدا داند و خدا داند و خدا داند...
عکس: ورودي صحن حرم حضرت معصومه
خرداد 97
*ياس*
97/4/5
+
دست به دست هم دهيد و فرار کنيد
گرچه بعيد ميدانم فرصت فرار داشته باشيد...
نه تنها از صفحه روزگار محو خواهيد شد، بلکه از تاريخ هم محو ميشويد...
نصر من الله و فتح قريب
دكتررحمت سخني Dr.Rah
97/5/12
+
اي مدير خوش قد و بالاي ما
اي مهندس سرور و آقاي ما
روز جشنت روز اطهر گشته است
خنده هايت را مطهر گشته است
فرق تو هر روز بالا مي رود
قطره قطره سمت دريا مي رود
خنده هايت همچو سيب زهر دار
مينشيند بر لب و دندان يار
خنده ها کن بر دو بيتي هاي ما
هديه ها ده بر وب والاي ما
در چنين روز عزيز و دل نواز
*ياد کن همواره ما را در نماز*
.
.
به قول راشد *اخوانيه اي *تقديم به مهندس فخري *بزرگ خاندان پارسي بلاگ*
همابانو
98/1/22
+
داداش راشد عزيز تازه فهميدم
اگه ميدونستم زودتر اقدام ميکردم
تو 5 تا روزنامه اطلاعيه رو دادم
*مبارکه*
همابانو
98/1/22
2 فرد دیگر
17 فرد دیگر
+
سلام
پارسي بلاگ اولين شبکه اي بود که توش عضو شدم خيلي سال قبل
يادش بخير
چه دوراني بود پست هاي کميل،شعراي صادق، شوخي هاي راشد و...
امروز بعد از مدتها اومدم يه سري بزنم ببينم چه خبره اينجا
يه هو ياد اين اتاق افتادم
آرامگاه پارسي بلاگ ....
واقعا چه بچه هايي رو از دست داديم ....
دقيقا يادمه خانم اون روزي که پيامرسان و وا کردم و خبر مرگ خانم احمدي رو شنيدم
واقعا سخت بود
خدا بيامرزدشون....
.:راشد خدايي:.
98/1/21
+
*بسم رب الزهرا*
روزي مي رسد که بايد رفت
شايد زود باشد ولي...
بايد رفت
خانواده بزرگ پارسي بلاگ!
خوب که نبوده ايم، بد بودنمان را به بزرگواريتان ببخشيد
التماس دعا
يا زهرا
شهيد هادي
96/12/26
+
با امسال 4 سال ميشه که پاي پياده با رفقاي هيئتشون ميرن تا اربعين در حرم ارباب بي سر باشن
اين پانزده ، بيست روز براش يه جور ديگه ست... انگار کل زندگيش خلاصه ميشه تو اين چند روز
پارسال شب قبل از رفتنشون ميگفت که اصلا خوابش نبرد، شوق زيارت ارباب و ...
برادرمو ميگم
انشاالله پس فردا راهي حرم کرب و بلاست
همابانو
96/8/11
+
امروز به جاي همه ي يتيمانِ قافله، اربعين سخن مي گويد...
اربعين با بوي خون در مشام و آبله در پا رسيده است... تا بگويد همه ي اتفاقات سرخ در راستاي شکيبايي زينب بود... تا بگويد دلبستگي هاي زينب در آن دشت بلاخيز يکي پس از ديگري پرپر شد...
همابانو
96/8/11
+
سرت را بريدند شمر و عمر
ورحمي نکردند بر پيکرت
تو رفتي تو اي شير مرد عرب
نبودي ببيني چه شد خواهرت
که معجر کشيدند از رويمان
*و شد زنده سيليِ بر مادرت*
91/9/27
شب شهادت بي بي رقيه يادآور نزديک شدنه *اربعينه*
همابانو
96/8/11